اسلام
دولت های بزرگ اسلامی چون
نویسنده: خالد امام
مترجم: فضل الدین خادم
در زمان سقوط خلافت در فلسطین، ترکستان، بالکان ها، بوسنا، کشمیر، عراق، مصر، سوریه، لبنان، یمن، لیبیا، افغانستان ودر سایر کشورهای اسلامی هرج و مرج زیادی وجود داشت. و دشمن بخاطر اشغال کشورهای اسلامی و ازبین بردن آسایش موجوده فعالیت هایشان را آغاز کرده بودند.
مسلمانان سالیان سال با حفظ اتحاد و اتفاق شان به هراس دشمنان شان افزوده بودند. این یک حقیقت آشکار است که اتحاد و اتفاق مسلمین از موجودیت خلافت بوده است. اما در زمان سقوط خلافت در فلسطین، ترکستان، بالکان ها، بوسنا، کشمیر، عراق، مصر، سوریه، لبنان، یمن، لیبیا، افغانستان و در سایر کشورهای اسلامی هرج و مرج زیادی وجود داشت. و دشمن بخاطر اشغال کشورهای اسلامی و ازبین بردن آسایش موجوده فعالیت هایشان را آغاز کرده بودند.
در پشت صحنهء آشوب های مختلفی که در کشورهای اسلامی صورت میگیرد، پلان های شوم دشمنان اسلام را می بینیم. و از این لحاظ در بیست سال اخیر نقشهء کشورهای اسلامی بخاطر منفعت دنیوی، با خون هزاران معصوم و بیگناه نوشته / کشیده شده است. بدون شک این نقشه ها مصنوعی بوده و حاصلی از سیاست های استعماری امپریالیزم ظالم غرب است. در ساحهء شکل گیری این ظلم ها دست رهبران خائنی که با امپریالیزم همکار هستند نیز دخیل است؛ زیرا آنها همیشه مانع به آسایش رسیدن مسلمانان بودند و هستند. اما مسلمان هائیکه از حقیقت این اتفاقات خبر ندارند، همین رهبران خائن را مثل نجات دهندگان فکر میکنند. از این نگاه اولین کاریکه مسلمانان باید انجامش بدهند، نجات از خائنینی باشد که آنها را ناجیان شان فکر میکنند. اگر به جستجوی راه حل تمام این مشکلات بپردازیم، اولین اصطلاحیکه مقابل مان میشود "خلافت" است.
بسیاری از مسلمانان امروزی در مورد اصطلاح خلافت یک اختلال ذهنی به سر دارند. خلاصه، در این نوشتارمان به اصطلاح خلافت روشنی می اندازیم. اما قبل از شروع این موضوع لازم است که تفاوت میان "خلافت راشده" و "خلافت سلطنتی" را بدانیم.
معنی و مفهوم خلافت
با ذکر خلافت با دو مورد مهم در تماس میشویم. اول، کسی که ممثل خلیفه و حاکم دولت یعنی حکومت است. و دیگرش، نیابت ویا خلافتی که بخاطر تطبیق احکام شرعی جانشین حضرت پیامبر (صلی الله علیه وسلم) قرار داده شده است میباشد. پیامبر محبوب مان (ص) زمان خلافت را در یک حدیث شان چنین بیان فرموده است: "مدت خلافت بعداز نبوت سی سال است. بعداز آن پادشاهی می آید ویا خداوند (جل جلاله) کسی را که خواسته باشد حاکم قرار میدهد." و در حدیث دیگر شان چنین فرمودند: "بعداز من در امت دوران خلافت سی سال است. بعداز آن پادشاهی می آید." نظر به این احادیث و با برکنار شدن حضرت حسن (رض) از خلافت، به این نتیجه می رسیم که سی سال تمام شده و دوران خلفای راشدین نیز به آخر رسیده است. چون؛ حضرت محمد (ص) در ماه ربیع الاول سال 11 هـ. وفات نموده و حضرت حسن (رض) در ماه ربیع الاول 41 هـ. از خلافت کناره گیری کرده است.
احادیث شریف، حیات امت مسلمه را چون؛ دوران حضرت پیغمبر (ص)، دوران خلفای راشدین، دوران ملوکیت، دوران حکومت دارانی که با زور به قدرت آمدند و دوران خلفای که راه پیغمبران را تعقیب کردند، به شکل ترتیب زمانی بر پنج دوران تقسیم میکند.
اصطلاحات خلافت، ملوکیت و سلطنت
حضرت پیغمبر (ص) در حدیث فوق بعداز اینکه در مورد خلفای راشدین و مدت خلافت آنها گفتند، از دروان حکومت های سلطنتی که در آینده می آید نیز سخن زدند. و با وجودیکه آنها سلطان هستند بازهم برایشان خلیفه خطاب شود هیچ بأسی نیست. در یک حدیثی که از ابوهریره (رض) نقل است چنین آمده است: "برای یهودیان پیغمبران حکومت میکردند. با در گذشت یک پیغمبر، پیغمبر دیگری جاگزین آن میشد. و بعداز آن هم گروهی از خلیفه ها آمدند." اصحاب سوال کردند:" یا رسول الله! برای مان چه امر میکنید؟" حضرت پیغمبر (ص) در جواب گفتند: "به اولین از آنها (خلیفه ها) بیعت کنید، از آنها اطاعت کنید و حقوق آنها را به جا بیآورید. الله (ج) از آنها حساب میگیرد."
کلمهء "آنها" که در این حدیث شریف آمده است، اشاره به کثرت است. و این جمله که "به اولین از آنها اطاعت کنید" هم دلالت به این میکند که در یک زمان واحد بیشتر از یک حکمران نباید باشد. حضرت معاویه (رض) در سویهء خلفای چهارگانه نبودند. و حتی چندین مسئلهء (مشکوک) را که خلفای راشدین از آنها دوری جسته بودند مباح خوانده است. با این همه روش خوب و خوش بینانه را تعقیب کرده که در مجموع برای مردم مفید باشد. از این جهت اصحاب (رض) در خلیفه بودنش اجماع کردند. حتی حضرت حسن (رض) بذاته خودش خلافت را به او تسلیم اش کرد.
مسئلهء هدف و سبب در خلافت
ابن خلدون که تحولات تاریخی را بررسی میکند به این مسئله چنین اشاره نموده است: باوجودیکه مقام خلافت به مرور زمان به پادشاهی تبدیل شده است اما روح خلافت علاوه بر بعضی استثنائات بدون تغییر ادامه یافته است. او می افزاید: خلافتی که در زمان خلفای راشدین از طریق شوری تعیین میشد، در زمانهای بعدی شبیه قومیت های گذشته حالتی به خود گرفت که خلافت توسط جنگ و زور تعیین میشد. تشکیل حکومت از طریق تعیین ویا قدرت به جای شوری به معنی تغییر روح خلافت نیست؛ زیرا مهم اینست که مسائل تطبیقی و اهداف حکومت، متفاوت از اهداف خلفای راشدین نباشد. در اصل همین پادشاهان نیز احکام و فرائض اسلامی را تطبیق کردند، عدالت را برقرار و مقاصد شریعت را بر خودشان هدف قرار دادند. در غیر اینصورت از راه خلفای راشدین جدا میشدند.
ابن خلدون سلسلهء خلافت را چنین خلاصه میکند: "در اوایل پادشاهی نبود، تنها خلافت بود. بعداز آن خلافت با سلطنت مختلط شد. بعدا هم سلطنت آمد و خلافت به حالتی تبدیل شد که تنها از طریق عصبیت یعنی با زور و قدرت تعیین میشد. تقدیر از آن الله متعال است." منظور از "اوایل" اشاره به دوران خلفای راشدین است. خلافت به معنی واقعی آن همین دوران است. دوران دومی، دوران خلافت عباسی ها و اموی ها است. و عثمانی ها نیز چنین است. این دوران، دوران اختلاط خلافت با سلطنت ویا سلطنت با خلافت است. با اینکه در این دوران خلافت به سلطنت تبدیل شده است بازهم مقصد و مسئولیت های خلافت به جا آورده میشد. و دوران سومی، دورانی است که مقصد و مسئولیت های خلافت ترک شده و تنها مقاصد دنیوی در نظر گرفته شده است. و همچنان دورانی است که معنی اصلی و دینی خلافت در این دوران فراموش شده است.
دوران مناسب: خلافت راشده
خلافتی که بعداز سی سال به سلطنت مبدل گردید و از پیغمبر (ص) نقل است، به این معنی نیست که اصطلاح خلافت کاملا ازبین رفته باشد. اما تغییرات جزئی که در اساسات خلافت آورده شده است نیز یک حقیقت آشکار است. از این جهت به دوران های بعداز خلافت "شکل اصغری خلافت" ویا "دوران خلافت های مخلوط با سلطنت" گفته میتوانیم.
در دوران خلفای راشدین که آنها به تمام معنی اهمیت مناسبی به اسلام قایل بودند، تعیین خلافت به شوری ویا به نوعی از انتخابات متکی بود. در طول زمان با تغییر اوضاع سیاسی و اجتماعی، خلافت نظر به ضرورت شکل دیگری به خود گرفت. هرچه حالات زودگذر و ضروری هم واقع شده باشد، هدف اصلی و [خلافت] مناسب همیشه اصل [آن] است. کتب اسلامی موضوع خلافت را نظر به خلافت دوران خلفای راشدین بررسی کرده است و به این حالات ضروری و زمان وسطی توجه نکرده است. هدف اصلی و دوران مناسب، دوران زودگذر نیست بالعکس دوران نخستین و اصلی آن است. مسلمانان دایما خلافت اصلی را با خلافت های دیگر با تغییرات اندکی هم باشد تفاوت قایل شدند.
نتیجه
تطبیق معنی واقعی خلافت تنها در زمانی بوده است که خلافت با شوری تعیین میشد. اموی ها و عباسی ها سیستم خلافت جدیدی تهیه کرده بودند. در این سیستم خلافت و سلطنت باهم مرتبط گردیده سیستم خلافت سلطنتی را تشکیل میداد. و در این سیستم هم شوری و بیعت موجود است و هم ولیعهدی موجود است. و در زمان عثمانی ها نظر به اوضاع سیاسی سیستم خلافت دیگری تشکیل گردیده بود. در این سیستم یک مقام سلطنتی که خلافت و سلطنت را باهم یکجا میکند وجود داشت. در سیستم خلافت سلطنتی مثل "اموی ها و عباسی ها"، خلیفه فقط از طرف بعضی از افراد خانواده اش انتخاب میشد. و در خلافت سلطنتی عثمانی ها، خلیفه از بین جانشینان (شهزادگان) انتخاب میشد و از طرف شیخ الاسلام و مسلمانان قبول کرده میشد. و در این سیسم نیز در طول زمان تغییرات چون جانشین بزرگ و کوچک آمده است. در دوران دولت های مذکور دیده شد که مقام خلافت یک سیستم مانند سیستم شورای زمان خلفای راشدین نداشته است. خلاصه سیستم اصلی و درست آن سیستم خلفای راشدین است؛ زیرا در این سیستم مسلمانان میتوانند یک شخص را از بین شان منحیث انتخاب کنند. با در نظرداشت همهء اینها فهمیده شد که مسلمانان در ادوار مختلف هرچند یک سیستم خلافت مناسب انشاء کرده نتوانستند اما یک سیستم رهبریت تحت نام خلافت تشکیل داده بودند. در مورد اینکه مسلمانان یک امت هستند و اتحاد و اتفاق شان برای شان لازم است در چند آیات قرآنکریم به شکل واضح آمده است. در یکی از آین آیت ها خداوند متعال چنین فرموده است: "و این امت (دین) [دینی که با گذشت زمان تغییر نیافته و حاوی قوانین طبیعی حقوق بوده]، فقط امت (دین) شما است. [و این دین شما و شریعت شما، اسلام است.] و من پروردگار شما هستم، پس از من بترسید. [به اوامر من پابندی کنید، از گناهان دوری کنید و از عذاب من نجات یابید.]" از توضیحات داده شده به این نتیجه میرسیم؛ اگر مسلمانان نتوانند یک سیستم خلافتی مناسب تشکیل بدهند، اما مجبور هستند که تحت یک سقف جمع شوند.
Be the first to comment .