Sosyal Medya

صفحه نخست

یازده سپتامبر: آیا جنگ با تروریسم باعث تروریسم بیشتر شد؟

نوشته : علی فهد

ترجمه : نورمحمد مدقق

پس از حوادث تروریستی 11 سپتامبر 2001، جورج بوش رئیس جمهور وقت ایالات متحده، جنگ جهانی را علیه تروریسم اعلام کرد و عملیات نظامی بین المللی را تحت رهبری ایالات متحده آغاز کرد. جورج بوش یک استراتژی جامع را ترسیم کرد و گفت که قصد دارد تروریست ها را در سراسر جهان ردیابی کند و از بین ببرد. فهرستی شامل نام عاملان و کسانی که از آنها حمایت یا همدردی کردند، ایجاد شد. قرار بود جنگ علیه ترور، نه تنها علیه "جنایتکاران" بلکه بر علیه هر کسی که اقدامات آنها را توجیه یا بر آنها ترحم کند، به راه انداخته شود. در 24 سپتامبر 2001، رئیس جمهور اعلام کرد که یک فرمان اجرایی برای مسدود کردن دارایی‌های گروه ها و سازمان های تروریستی که ادعا می شود فعالیت های تروریستی را تأمین مالی می کنند، امضا کرده است. این جنگ اعلام شده توسط بوش در نقاط مختلف جهان با استقبال های متفاوتی مواجه شد. علاوه بر این، این جنگ مستقیماً بر ثبات سیاسی و اقتصادی برخی کشورها تأثیر گذاشت.

این اقدامات، تئوری های مختلفی مبنی بر اینکه حادثه‌ی 11 سپتامبر از قبل پلان  شده بود را تقویت کرد. ما این را در اظهارات و بیانات خود دولتمردان ایالات متحده هم میبینیم. به عنوان مثال، کسانی مانند جسی ونتورا والی سابق مینه‌سوتا معتقدند که تحقیقات FBIو NISTناکافی بوده و فاقد مشروعیت هستند.وی تاکید میکند که بدون بررسی مناسب، بیشتر مردم بلافاصله مقصر شناخته شدند. با این حال، موضوع مقاله ما حادثه 11 سپتامبر نیست، بلکه پس از جنگ علیه تروریسم به رهبری ایالات متحده است. 

حمله به افغانستان و خاورمیانه

اعلام جنگ علیه تروریسم توسط جورج بوش در 24 سپتامبر 2001 سرنوشت یک ملت و مردم را تغییر داد. پس از امضای توافقنامه با ناتو، گروهی از نیروها برای حمله به افغانستان اعزام شدند. جورج بوش اظهار داشت که اولین حملات علیه کمپ های آموزشی القاعده و تاسیسات نظامی طالبان خواهد بود. وی همچنین وعده کمک های بشردوستانه و کمک به شهروندان افغانستان را داد. متأسفانه دیده شد که حملات علیه سازمان تروریستی نه تنها ملت را تضعیف کرد، بلکه در خیزش رادیکال و خونین سایر گروه های تروریستی در خاورمیانه نیز نقش آفرید.

جنگ علیه تروریسم به کشورهایی مانند سوریه و عراق نیز کشیده شد، زیرا جورج بوش وعده داده بود که نه تنها با افغانستان بلکه با هر کسی که از آنها حمایت می کند یا با آنها همدردی می کند، برخورد میکند. در سال 2002، جورج بوش همچنین به عراق حمله کرد، زیرا گفته می‌شد که عراق به داشتن و ساخت سلاح ادامه می‌دهد (بعداً معلوم شد این اتهام نادرست بود). در حالی که رهبران دیگری مانند رئیس جمهور فرانسه، ژاک شیراک و گرهارد شرودر، صدراعظم آلمان بر این عقیده بودند که زمان بازرسی ها باید برای بررسی صحت این اتهامات تمدید شود، اما جورج بوش به طور ناگهانی پایان تحقیقات را اعلام کرد. سرانجام، در حالی که جنگ در افغانستان جریان داشت، ایالات متحده جنگ دیگری را آغاز کرد که توانست صدام را بکشد و تأثیر زیادی بر عراقی‌ها بگذارد.

علاوه بر این، جنگ علیه تروریسم به سوریه نیز کشیده شد. تحت نام مبارزه با داعش، بخاطر حمایت از YPGمهمات زیادی آورده شد. از این جا متوجه می شویم که آمریکا قاچاق مهمات را در کشورهای اسلامی تسهیل می کرد. سلاح‌ها آزادانه وارد منطقه شد و گروه‌هایی با ایدئولوژی‌های رادیکال را دیدیم که بدون ترس و بدون اینکه آسیب ببینند در گردش بودند و شروع به ایجاد انبارهای مهمات کردند.این مهمات به سرعت در بازارها پخش می شد و به طور فزاینده‌ی وحشتدر حال گسترش بود.  

جنگ با تروریسم و ​​وضعیت مسلمانان

پس از اعلان جنگ جورج بوش و تقسیم مسلمانان به «مسلمانان خوب و مسلمانان بد»، نظریه‌ی «یا با ما هستی یا بر علیه ما» مطرح شد. اینکه بوش مسلمانان را طبقه بندی کرد، مشکلات زیادی را در جهان اسلام ایجاد کرد که باعث شد مسلمانان نسبت به یکدیگر مشکوک و بدگمان شوند. دیگر حتی دعوت و تبلیغ نیز به اقدامات تروریستی و بنیادگرایی تبدیل شده است که باید در چارچوب مفهوم «جنگ با تروریسم» محکوم شود.از یک سو، به اسلام هراسان مواد و بسترهای کافی برای تحقیر و بدنامی اسلام داده می شد؛ و از جانب دیگر، مسلمانان لیبرال نیز فرصت یافتند تا نسخه اسلام خود را به بازار عرضه کنند.

جنگ علیه تروریسم که توسط جورج بوش اعلام شد بر بسیاری از مؤسسات خیریه و بنیادهای اسلامی نیز تأثیر گذاشت. در 24 سپتامبر 2001، او اعلام کرد که دستوری اجرایی برای مسدود کردن دارایی‌های گروه‌های تروریستی و سایر سازمان‌هایی که از فعالیت‌های تروریستی حمایت مالی می‌کنند، امضا کرده است. در همین حال، تأثیر گسترده‌ی بر جریان کمک ها در جهان اسلام دارد؛ چونکه باعث شد کارهای خیریه بین المللی و فعالیت های تبلیغی و دعوتی با شبهه مواجه شود. 

11 سپتامبر و تروریسم در جهان اسلام

بدون شک هر دینی از صلح و جنگ درک خود را دارد.  موقف اسلام در مورد استفاده از شدت و خشونت روشن است و ربطی به تروریسم ندارد. واضح است که پس از 11 سپتامبر، جهان اسلام افزایش چشمگیری در فعالیت های تروریستی را تجربه کرد.

با این وضعیت، برخی از دلایل ظهور تروریسم جدید در سرزمین های اسلامی را نمی توان از سیاست های ایالات متحده پس از 11 سپتامبر، جدا کرد.

در کشورهای زیر ظلم و ستم مانند افغانستان، عراق، سوریه و مصر از خشونت استفاده می شود. فعالیت های غرب برای طراحی و شکل دادن به جهان اسلام باعث شده تا برخی از مسلمانان به موضوع حق دفاع از خود بپردازند. این ظلم و ستم بی رویه بر جمعیت مسلمانان به نوعی عامل قابل توجهی در افزایش اعمال خشونت آمیز است. مسلمانانی که در سرزمین خود شان در معرض خشونت و بی عدالتی قرار میگیرند، اغلباً جز استفاده از همین روش خشونت‌بار به عنوان واکنش و دفاع از خود چاره‌ی ندارند. نمونه‌ی بارز آن خشونت و سرکوب اسرائیل در فلسطین است.

سیاست‌های ناعادلانه‌ی مانند موجودیت زندان/اردوگاه گوانتانامو نیز احساسات بسیاری را برانگیخت و منجر به رادیکالیزه شدن و آموزش ماموران برای تحقق خواسته‌های سیاسی فرصت‌طلبان شد. بازداشتگاه گوانتانامو جایی است که جورج بوش برای دستگیری تروریست های اسیر شده و متحدان آنها انتخاب کرده است. جورج بوش مدعی شد که گوانتانامو که نماد سیاست "جنگ علیه تروریسم" است، برای دفاع از ارزش‌های غربی و دموکراسی ضروری است. اما به نظر می رسد که این بازداشتگاه به جای اینکه مسئله تروریسم را حل کند، باعث ترور و وحشت بیشتر شد. 

باز هم در نتیجه ادعای مبارزه با تروریسم، برخی از گروه های اسلامی با ایدئولوژی های رادیکال از وحشی گری غرب برای رسیدن به اهداف خود الهام گرفتند. اقدامات آنها، همراه با این واقعیت که برخی از قدرت های خارجی به دنبال منافع اقتصادی و سیاسی خاصی در جهان اسلام بودند، منجر به قاچاق آزاد تسلیحات به خاورمیانه و سایر نقاط جهان اسلام شد.  

نتیجه

پس از 21 سال از ادعای مبارزه با تروریسم، شاهد افزایش تعداد حملات تروریستی و همچنان افزایش سازمان های تروریستی هستیم. شاخص جهانی تروریسم 2022 (GTI) نشان می‌دهد که از سال 2007 «حملات 17 درصد افزایش یافته است»، اگرچه ادعا می‌کند که تأثیر تروریسم در حال کاهش است. آیا این درست است که از زمانی که ایالات متحده شروع به اختصاص دادن منابع زیادی برای مبارزه با تروریسم در سراسر جهان کرد، تعداد حملات تروریستی کاهش یافته است؟ آیا در تناسب کلی جرایم خشونت کمتری وجود دارد؟ آیا به طور عموم خشونت کمتر شده است؟ یا اینکه «جنگ علیه تروریسم» واقعاً به افزایش اقدامات تروریستی یا خشونت سازمانی منجر شده است؟

Be the first to comment .

* * Required fields are marked